سکوتم را شکستم

والا ها بیچاره شدم 

به یه بنده خدایی کمک کردم

الان عاشقم شده

البته خودش میگه خخخخخ

هی داره هزیون میگه و من چقدر می ترسم 

اه لعنتی 

گفتم برام مهم نیست 

خدا کنه زودتر گمشه بره 

چون یه مدت کمکم کرده و هم گروه بودیم نمی خوام بلاکش کنم

بدبختی هنوز این احساس های وابستگی همراهمه

و واقعا از خودم می ترسم

من اجازه نمیدم راه قلبم به روی کسی جز H باز بشه

هیچ کس مثل او نیست

کسی که دو سه روز میگه عاشقتم یعنی خله و ارزش فکر کردن نداره

مگه نه؟؟؟

یعنی روزی می رسه بیام اینجا بنویسم 

من تونستم تو طراحی سایت پیشرفت کنم

و از اینکه دنبال این کار رفتم از خودم راضیم

بی صبرانه منتظر این اتفاقم

بالاخره سایت تونستم راه بندازم

الان باید روی تنظیمات و افزونه ها و ... کار کنم

من می توانم

چرا که اراده ام در دستان خودم می باشد.

من توانایی این را دارم که در مسیر پیشرفت قدم بردارم

من می توانم

هورااااااااا

http://harfhaikhodemony.ir/

پاشدم کلا وردپرس از هاست حذف کردم 
تا دوباره بریزم

تا کی می خواد ادامه بده

به حرفاش

ب تهمتاش

به اینکه بچه هاشو بگه حروم زاده

خسته شدم بخدا

خسته

امروز یه جنگ داشتم باهاش

داد و بیداد و هوار

سرم داره می ترکه

امروز مادر شوهرم اومد خونه امون 

من گفتم غلط کردی اومدی خونه بابام

با کلی بحث و دعوا پا شد رفت

پسرشو فرستاد جلوی در خونه بابام

نذاشتیم بابا بره بیرون 

باز بابام گیر داده به بچه ها

دلم نمیاد بچه ها رو بدم خب

چیکار کنم

می دونم حق با بابامه

ولی نمی تونم بچه ها رو بدم